همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.


چشم های منتظر، اشک های بی پایان

یکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۴

 

کرمان - ایرنا - ای کاش زودتر می آمدی، مادرت چشم انتظارت بود؛ چه روزها و شبهایی که با یادت سپری نکرد و چه اشک هایی که در تنهایی و خلوتش در فراقت نریخت.

30 سال قبل در منطقه محروم و در یک پلاس عشایری بدرقه اش کرد؛ برای آخرین بار با اشک گوشه چشمش گفت: اکبر جان اگر می شود نرو، مادرت تنهاست.
تنها یک جمله پاسخ شنید که گفت:اگر من نروم، او نرود ،هیچ کس نرود، چادر مادرم و سایر مادران بر سر نخواهد ماند.
اکبر 17 ساله درس و کلاس را رها کرد و رفت تا یادگار زهرای مرضیه (س) بماند؛ تا چادر ،اقتدار و عزت مادران این سرزمین همچنان بماند؛ سالها از آن فراق گذشت و 30 سال دوری و هجران ،بی قراری، آه و اشک و بغض؛ کاش زمان به عقب برگردد و کاش مادر هنوز آغوشش باز بود.
به راستی دیده اید که وقتی فرزند به سفر می رود تصویر مادران را با یک آیینه و قران و یک کاسه آب بدرقه اشان می کنند و منتظر برگشت می مانند و هنگام برگشت آغوششان برای بوسیدن فرزند باز است و فرزند به یاد مادر زودتر باز می گردد.
اما اکبر، جوان 17 ساله ای که آخرین تصویرش برای مادر همان آب و آیینه و قرآن بود و یک بوسه و دیگر هیچ......
و اکنون 30 سال گذشت، خوهرانش می گویند مادر همیشه در قاب در بود و همیشه چشم انتظار؛ می گویند اشک گوشه چشم مادر و چشمان منتظر تصویر پاک نشدنی صورت مادر بود.
اما این تصویر ماند، تا ابد، تا اکنون که اکبر بازگشته، راستی شنیده اید پرستوها هرجا که باشند به خانه باز می گردند اما پرستوی عاشق این قصه بازگشت اما دید، دیرتر از چشمان منتظر مادر و اکنون بوی عاشقی می آید؛ بوی نفس ها، بوی شور و اشتیاق جوانی اکبر در خانه پدری اش.
چند روزی شنیده است، پدری پیر و قامت خمیده ،هرچه می گویی و هر چی می خواهی انتظارش را پایان دهی نمی توانی ،با لرزش دستانش عکسش را بوسه می زند و روی سینه می گذارد انگار باورش سخت است، می داند می آید ،هر لحظه که نزدیکتر می شود تمام بدنش می لرزد، می داند نزدیک است، تنها دو روز دیگر در آغوشش می گیرد.
اما انگار نمی خواهد شادی اش را بروز دهد، نمی خواهد بغضش را بشکند ، چون مادر نیست، پدر می خواهد در فراق مادر که تا لحظه آخر انتظار اکبر را می کشید همچنان منتظر بماند و می خواهد او نیز با هجران مادر همراه باشد.
پدر می گوید: تا لحظه آخر به من گفت اکبر که برگشت بگو مادر همیشه منتظرت بود و می خواست ببیند قامتت را و بعد برود اما هرگز ندید؛ می گفت از جانب من سلام کن بر پیکرش سه بوسه بزن و هر سه را به نام مادر بر بدنش حک کن تا بداند چقدر عاشقش بودم و چه روزها که برای برگشتنش لالایی نخواندم و اشک نریختم.
پدر اکبر می گوید تمام این سالها مسیر یک کیلومتری خانه تا گلزار شهدا را با یک دبه آب طی می کردم و با اکبر خلوت می کردم ، همیشه نمادش را بوسه می زدم و در خلوتهایم می گفتم: بابای منتظرت را از این هجران خلاص کن. تا اینکه یک هفته قبل خوابش را دیدم که گفت بابا می آیم؛ و اکنون اکبر 17 ساله برگشت به زادگاهش ،روستایی محروم و کوچک ،با همان سادگی 30 سال قبل و با همان اخلاص دلهای پاک مردمانش.
همه چشم ها و دلهای عاشق اکنون همراه چشمان بابا، دو خواهر و چهار برادر اکبر هر روز را می شمارند برای لحظه موعود، برای در آغوش کشیدن همه آنچه اکنون عاشقی را بر می گرداند و بعد از 30سال عزت و بزرگی اش را هدیه می آورد.
همه ایستاده اند؛ تمام قد به یادش و به یاد مادر فداکار و منتظرش و همه مادران آبادی و روستاهای اطراف در تکاپو بودند تا اسفند و گلابشان برای اکبر 17 ساله آماده باشد برای اینکه بگویند اکبر جان اگر مادر نیست، ما هستیم، اگر نوازشش نیست، ما هستیم ،اگر آغوشش نیست، ما هستیم، ما همچون مادر مدیون توایم، مدیون تمام سی سال فراق و هجرانی که برای پاسداشت چادر کشیدی و بهایش ندیدن مادر بود، ندیدن هر آنچه که این سی سال ما دیدیم و زندگی کردیم و تو در آن گرمای سوزان و در غربت بهایش را دادی.
امیدواریم روز بازگشت پرستوهای عاشق سرزمینمان، روز تشییع با شکوه شما و همه برادران همراهت ما سنگ تمام بگذاریم، تنها همین از دستمان بر می آید که بگوییم و مدیونتان هستیم.
اکبر منظری توکلی شهید دانش آموز 17 ساله ای است که پس از سی سال فراق و جدایی قرار است بر دستان مردم شهید پرور شهرستان بافت تشییع و در زادگاهش روستای آهوئیه در 25 کیلومتری شهر بافت برای همیشه در جوار مادر چشم انتظارش آرام بگیرد و هیچگاه از آغوشش جدا نشود، پس هر آنکس عاشق است و رسم عاشقی می داند بیاید.
وعده دیدار، صبح یکشنبه مقابل حسینیه ثار الله بافت استقبال از شهداء غواص ، روز سه شنبه ساعت 8 صبح مقابل مسجد صاحب الزمان تشییع شهید اکبر منظری توکلی و حرکت به سمت روستای آهوییه زادگاه شهید.

تمامی حقوق مادی و معنوی سایت گلزار شهدا متعلق به «پايگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فكه» می باشد.
عضویت در خبرنامه

پایگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فکه، شبکه ایثار به منظور زنده نگه داشتن ارزشها و پاسداری از فرهنگ ایثار و شهادت راه اندازی شده است و به هیچ نهاد، گروه و سازمان وابسته نیست و به صورت کاملا خصوصی اداره می شود.