همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.


از دیدن غم مادر مفقودالاثر تا یاد حضرت رباب سلام الله علیها

چهارشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۴

روز یکشنبه2/1/1394 نزدیک به اذان ظهر درسالن گلزار شهدا (خیابان مطهری) بندر انزلی در حال زیارت قبور مطهر شهدا بودم که خانمی تقریبا مسن با حجاب چادر مشکی یواش یواش به سمتمان میامد ، اول فکر کردم فردی عادی است که ناگهان دیدم با چشمانی نمناک و دل نگران سنگ مزارها را نگاه میکند و نگاهی جست و جوگرانه دارد از ایشان پرسیدم آیا خانواده شهید هستید؟ فرمودند بله

 پرسیدم مزار فرزندتان اینجاست؟ با صدایی محزون و گرفته فرمود خیر سال 1359 با گروه دکتر چمران در خوزستان مفقود شده و دیگر خبری ازش نیامد .

 پرسیدم در کجا، چه سالی و چه ماهی ؟ فرمود مادر نمیدانم ، دیگه یادم رفته !

 نام فرزند شهیدش را پرسیدم؟ فرمود فرهاد علیپور و ادامه داد که سه روز هم بود که خدمتش تمام شده بود که دوباره به جنگ برگشت.

 به این مادر بزرگوار عرض کردم تمام این شهدا و من پسرت هستیم و بلافاصله پرسیدم که بفرمائید چیکار میتوانیم برایتان انجام دهیم ؟ دعای خیر در حقمان کرد و فرمود دلم طاقت نمیاره و همیشه بدنبال نشانی از او هستم .

بی اختیار بیاد این شعر افتادم:

 گلی گم کرده ام میجویم او را

به هر گل میرسم میبویم او را

 پرسیدم اگر اجازه می دهید یک عکس یادگاری از شما در میان فرزندانتان بگیرم ، با کمی اکراه اجازه داد و سریعا از ایشان با آنچه که از هنر عکاسی میدانستم برای ثبت در تاریخ این مرزو بوم عکس گرفتم با پس زمینه مزار شهدا .

 

 

دیگر نمیدانستم چه بگویم و چه بپرسم تاکنون در زندگیم به این جور موردی برخورد نکرده بودم ، در این هنگام مرد میانسال و بلند قامت خوش سیما، شیک پوشی نزدیکمان شده وخطاب به مادر شهید فرهاد علیپور گفت سلام مادر معلومه کجائی ؟ هرچه زنگ می زنیم جواب نمیدی؟ مادر شهید فرهاد علیپور گفت :همینجام دلم تو خونه تنگ میشه میام اینجا آروم میگیرم .

من هنوز در شوک غم فراق این مادرشهید بودم ، با برادر شهید فرهاد علیپور خوش و بشی کردم و درد دلهای مردانه و مسائل روز بینمان ردوبدل شد.

 لحظاتی ایشان برای زیارت قبور شهدا از ما جدا شد .

 مادر شهید فرهاد علیپور در حالی که به دور دست خیره شده بود: خطاب به من فرمودند که آزمایش خون از من برای تعیین ژنتیک گرفته اند و خدا کنه نشانی از فرهادم پیدا بشه و بغض راه گلویش را بند آورده بود و چشمانش پر اشک.

 نمیدانستم چگونه ایشان را دلداری دهم بعد از 35 سال انگار که همین الان فرزندش را گم کرده بود و گذر زمان هیچ مهر مادری را کم نکرده بود بلکه شدیدترشده بود و نگاه نگرانش آنی آرام نمی گرفت .

 لحظات برای من به سختی میگذشت  زمان برایم قفل و بست شده بود. غم فراق این مادر مرا بیاد حضرت رباب (س) انداخت.

وتوفیق زیارت کربلا معلی و شش گوشه قبر امام حسین (ع) که ابا عبدالله (ع) جگر گوشه اش حضرت علی اصغر(ع) را در آغوش دارد.

 بی اختیار گفتم خانم علیپور حداقل شما نزدیک به 20 سال فرزندت را دیدی ولی حضرت رباب(س) طفل شش ماه اش را به یک آن دیگر ندید ، دلت را پای دل آن بزرگوار بگذار و از خدا طلب صبر کن ، مادر شهید فرهاد علیپور یک آن بغضش ترکید ، اشکش جاری شد و با هق هق بشدت گریه بیصدا کرد بنحوی که شانه هایش تکان میخورد . فرمود دلم طاقت نمیاره  من فرهادم در راه اسلام و دین ومردمش رفت و بخدا راضیم و هیچی نمیخوام و پس از لحظاتی ساکت شد و به یکباره با آرامشی عجیب خداحافظی کرد و رفت .

 من با بغض سر خورده از پس سالها دیدن داغ دوستان شهید دفاع مقدسمان و مادران، خواهران ، همسران و فرزندان آنها و چشمانی که غرور مردانه ام اجازه اشک ریختن به من نمیداد و آشوبی که در دلم بپا شده بود ،شاهد این صحنه های حماسی و ارزشی بودم و مات ومبهوت از این ماجرا که چرا من باید راوی این قصه فراق باشم.

 اولین بار در کتابهای مرحوم جلال آل احمد با این قضیه: رضایت خاطرزنان ایرانی بخاطر خداوند متعال در قضیه مرگ برادر بزرگشان که برای نشان گذاری به حجاز رفته بود و مزار ائمه اطهارحضرت امام حسن مجتبی (ع)حضرت امام سید الساجدین زین العابدین(ع)حضرت امام محمد باقر(ع) و عموی پیامبر اکرم (ص) حضرت عباس (ع) در قبرستان بقیع را پس از هدم وهابیون با آجر نشانه گذاری کرد و توسط عمال وهابیون در همانجا بشهادت رسید را بیاد آوردم که بقول مرحوم جلال آل احمد این رضایت زنان و مادران ایرانی نشات گرفته از کجاست؟والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته و لعن الله من قوم الظالمین

خادم الخمسه

20/1/1394

تمامی حقوق مادی و معنوی سایت گلزار شهدا متعلق به «پايگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فكه» می باشد.
عضویت در خبرنامه

پایگاه فرهنگی اجتماعی شفیق فکه، شبکه ایثار به منظور زنده نگه داشتن ارزشها و پاسداری از فرهنگ ایثار و شهادت راه اندازی شده است و به هیچ نهاد، گروه و سازمان وابسته نیست و به صورت کاملا خصوصی اداره می شود.